Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه عملیاتی کربلا خود را برای عملیات فتح‌المبین آماده می‌کردند که دشمن پیش‌دستی کرده و از چند محور به آن‌ها حمله کرد. کار به هم گره خورد و چاره کار به دست امام بود. شهید صیاد شیرازی حکایتی متفاوت از این ماجرا دارد.

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی که سال‌های متمادی از عمرش را در راه خدا به مجاهده گذراند و در آن مقطع فرمانده نیروی زمینی ارتش بود، در خاطرات خود به راهنمایی‌های امام و هدایت‌های ایشان در عملیات فتح‌المبین پرداخته و اینگونه گفته است:

بعد از نصرت و پیروزی که خداوند متعال در نبرد طریق‌القدس نصیب‌‎ ‎‌رزمندگان اسلام کرد، نبرد سراسر معنویت بعدی، نبرد فتح‌المبین بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

‎ ‎‌خاطره‌ای از امام بزرگوارمان دارم که بیانگر آن است که در این نبرد چقدر‌‎ ‎روحیه، تفکر و راهنمایی و هدایت آن بزرگوار نقش سرنوشت‌ساز و‌‎ ‎‌تعیین‌کننده‌ای برای رزم ما داشت.

با تلاش حدوداً سه ماهه، برنامه این نبرد را طرح‌ریزی کرده و نیروهای‌مان‌‎ ‎‌را از ابعاد مختلف مجهز کردیم. بعد از آموزش و سازماندهی، آن‌ها را در‌‎ ‎‌چهار محور عین خوش، پل نادری دزفول، شوش و رقابیه متمرکز کرده‌‎ ‎‌بودیم. برای اینکه ترکیب مقدس ارتش و سپاه در قرارگاه کربلا به یک طرح‌‎ ‎‌واحد عملیاتی برسند، چقدر بحث و گفتگو صورت گرفت، خود بحث‌‎ ‎‌جداگانه‌ای را می‌طلبد. برای اجرای عملیات موضوعی برای ما ایجاد نگرانی‌‎ ‎‌کرده بود و آن وضعیت ماه در آسمان بود که ما بایستی در شب‌های مهتابی‌‎ ‎‌عمل می‌کردیم که این مهتاب اواسط شب از نور کمی برخوردار باشد و اواخر‌‎ ‎‌شب تقریباً غروب کند. اسفند ماه بود و طبق محاسباتی که داشتیم، این شرایط‌‎ ‎‌در هفده ـ هجده فروردین ماه فراهم می‌شد. گرم این محاسبات بودیم که‌‎ ‎‌دشمن پیش‌دستی کرد و قبل از اینکه ما به او حمله کنیم زودتر به ما حمله کرد. ‎ ‎‌

دشمن از محور تپه‌های رادار یا تپه‌های ابوصلیبی خات حمله کرد و با فشار‌‎ ‎‌آتش زیاد، قصد داشت قرارگاه فجر (یکی از قرارگاه‌های چهارگانه ما در‌‎ ‎‌عملیات فتح‌المبین) را با رزمندگانش از ارتش و سپاه توی رودخانۀ کرخه‌‎ ‎‌بریزد. فشار آتش زیاد بود و ما برای مقابله با آتش، مهمات کافی نداشتیم. ‎ ‎‌خلاصه عرصه بر رزمندگان تنگ می‌شد. تا آمدیم این خطر را دفع کنیم، خطر‌‎ ‎‌دوم پیش آمد، آن هم در محور رقابیه. دشمن آنجا ضمن ریختن آتش‌‎ ‎‌سنگین پیشروی هم کرد و حدود دو کیلومتر وضعیت خودش را تغییر داد و‌‎ ‎‌جلوتر آمد؛ بنابراین ما از آن طرح چهار محوری که داشتیم، دو محورش‌‎ ‎‌تقریباً خنثی شده بود و حوادث غیرمترقبه برای ما پیش آورد و باعث ناقص‌‎ ‎شدن طرح‌مان شد. دیگر آن طرح کاملی که داشتیم وجود نداشت.

فشار‌‎ ‎‌آن قدر زیاد شد که در قرارگاه عملیاتی کربلا برادران ارتش و سپاه به این‌‎ ‎‌نتیجه رسیدند که ما در این شرایط سخت، در این تنگنایی که واقعاً نمی‌دانیم‌‎ ‎‌چه باید بکنیم؛ برویم از فرمانده معظم خودمان کسب تکلیف کنیم، که چکار‌‎ ‎‌باید کرد؟ حتی اگر قرار باشد عملیات هم صورت بگیرد، بهتر است از ایشان‌‎ ‎‌بخواهیم که استخاره هم بکنند که آیا عملیات بکنیم یا خیر؟ با آن وضعیت‌‎ ‎‌طرح ناقص و آن شرایط پیچیده، یا بایستی فرمانده محترم کل سپاه می‌رفت یا‌‎ ‎‌خود بنده که آن موقع مسئول نیروی زمینی ارتش بودم و نمی‌شد هر دو‌‎ ‎‌نفرمان با هم برویم. باید یکی از ما در جبهه می‌ماندیم و اوضاع جبهه را کنترل‌‎ ‎‌می‌کردیم. قرار بر این شد که آقای محسن رضایی خدمت حضرت امام رفته و‌‎ ‎‌از ایشان کسب تکلیف کنند. برای اجرای این تصمیم، مسأله زمان بسیار حائز‌‎ ‎‌اهمیت بود و رفت و برگشت از منطقه دزفول تا تهران به وسیله ماشین و وقتی‌‎ ‎‌که صرف آن می‌شد، به هیچ‌وجه به صلاح نبود. مانده بودیم که چکار بکنیم.

سرهنگ خلبانی از افسران بسیار شجاع نیروی هوایی در قرارگاه مسئولیت‌‎ ‎‌رابط نیروی هوایی را داشت ـ شهید حق‌شناس ـ ایشان مذاکرات ما را شنید و‌‎ ‎‌متوجه شد که چنین مشکلی داریم. گفت: اگر مایل باشید من به مسئولیت شما، ‎ ‎‌با هواپیمای اف ۵ شکاری دو کابینه یک نفر از شما را ظرف بیست دقیقه به‌‎ ‎‌تهران می‌برم و بیست دقیقه هم برمی‌گردانم. منتهی، چون تا حالا چنین کاری‌‎ ‎‌صورت نگرفته، مسئولیتش به عهده من نیست. باید خودتان مسئولیتش را قبول‌‎ ‎‌کنید. 

برادرمان آقای رضایی پذیرفتند و گفتند: من حاضرم بروم. البته بعداً ما‌‎ ‎‌مطالعه کردیم، متوجه شدیم که واقعاً برای کسی که بخواهد توی هواپیمای‌‎ ‎شکاری، حتی بنشیند، کاری هم نکند بدون استفاده از تجهیزات، چقدر‌‎ ‎‌خطرات وجود دارد. چون با سرعت زیاد می‌رود حتی احتمال ایست قلبی هم‌‎ ‎‌وجود دارد. ولی به هر حال این خداوند متعال است که روحیه و توکل به‌‎ ‎‌رزمندگان و فرماندهان می‌دهد و این شجاعت و جسارت را به وجود‌‎ ‎‌می‌آورد؛ لذا ما دیدیم خیلی راحت این کار عملی شد.

برادرمان آقای‌‎ ‎‌رضایی ظرف بیست دقیقه رفتند به تهران و شاید مثلاً نیم ساعت هم طول‌‎ ‎‌کشید تا جماران رسیدند. ده ـ پانزده دقیقه هم خدمت حضرت امام (ره)‌‎ ‎‌بودند، نیم ساعته برگشتند تا فرودگاه و بیست دقیقه‌ای هم برگشتند تا دزفول. ‎

‎‌حدوداً بعد از دو ساعت، آنچه را که ما می‌خواستیم انجام شود، صورت‌‎ ‎‌گرفت. حالا طی این مدت چه انجام شد؟ این را از زبان برادرمان آقای رضایی‌‎ ‎‌باید شنید، ولی آنچه که من در ذهنم مانده، این است که وقتی ایشان آمد‌‎ ‎‌دیدیم از چهره‌اش شادابی و نشاط و امیدواری و قوت قلب می‌بارد. همین‌‎ ‎‌خودش خیلی برای قرارگاه کربلا مهم بود، مطمئن شدیم که ایشان با دست پر‌‎ ‎‌آمده است. گفتیم خوب امام چه فرمودند؟ راهکاری دادند؟ آیا تاکتیک‌‎ ‎‌عملیاتی را به ما نشان دادند؟ گفت: نه، امام خیلی با آرامش، تشریح وضعیت‌‎ ‎‌سخت ما را گوش نمودند و تبسمی کردند و بعد از تبسم یک اطمینان قلبی‌‎ ‎‌دادند و فرمودند: «هیچ نگران نباشید و همچنان هم باید مصمم باشید که‌‎ ‎‌عملیات‌تان را انجام بدهید». درخواست کردم استخاره بکنند. گفتند: «استخاره‌‎ ‎‌لازم نیست، ولی اگر مایلید که از قرآن هم قوت قلب بگیرید به نیت طلب خیر، ‎ ‎‌قرآن را باز کنید و خداوند قلب‌تان را قوی بکند و حتماً موفقید انشاءاللّه.»‌‎ ‎‌

خوب ما باید همانی را که امام تکلیف کرده بودند، اجرا می‌کردیم. تکلیف‌‎ ‎‌اول ما این بود که عملیات را باید انجام بدهیم. همه یکپارچه مصمم شدیم که‌‎ ‎عملیات انجام شود. کسی را نداشتیم که شک و تردید داشته باشد. این در‌‎ ‎‌حالی بود که می‌دانستیم طرح‌مان، طرح ناقصی است. دوم اینکه طلب خیر را‌‎ ‎‌نیت کنیم و قرآن را باز نماییم که این صحنه در تاریخ ثبت شد. قرآن را که باز‌‎ ‎‌کردیم. به لطف خداوند متعال سوره فتح آمد و این برای ما خیلی پر معنا بود‌‎ ‎‌و معلوم بود که خداوند اصلاً می‌خواهد حداکثر قوت قلب را به ما بدهد. ‎ ‎‌آیات شریفه سوره فتح را یکی از برادران با صوت خوشی خواندند. برادران‌‎ ‎‌اشک شوق می‌ریختند. واقعاً صحنه فراموش نشدنی بود، حالت عجیب‌‎ ‎‌خوشی پیدا کرده بودیم. بعد از خواندن این آیات همگی قوی‌تر، شاداب‌تر، ‎ ‎‌مهیاتر برای عملیات آماده شدیم.

عملیات را شروع کردیم. بلافاصله، همان‌‎ ‎‌شب اول عملیات رزمندگان ما موفق شدند از ارتفاعات شاوریه، به ستون بیایند‌‎ ‎‌و جاده پل نادری به طرف دهلران را قطع کنند و تپه‌های علی گره زد را بگیرند. ‎ ‎‌از آن طرف هم در فاصله حدود شصت کیلومتری، در محور دیگر رزمندگان‌‎ ‎‌آمده و از ارتفاعات عبور کردند و هر چند در طرفین آن‌ها دشمن حضور‌‎ ‎‌داشت، توانستند پادگان و تنگۀ عین خوش را بگیرند و در آنجا مستقر شوند؛ و ‎ ‎‌مراحل بعدی عملیات هم بسیار شکوهمند برگزار شد، آن هم با نام مبارک‌‎ ‎‌حضرت زهرا (س).

در آن عملیات حدود شانزده هزار نفر اسیر از دشمن‌‎ ‎‌گرفتیم. دو هزار کیلومتر مربع از زمین‌های میهن اسلامی آزاد شد و مقادیر‌‎ ‎‌بسیار زیادی غنایم به دست ما افتاد. دشمن منهزم از محور چنانه به تنگۀ بلغازه‌‎ ‎‌و سپس به طرف فکه رفت و ما در ارتفاعات تینه مستقر شدیم و تنگۀ رقابیه، ‎ ‎‌تنگۀ عین خوش، پادگان عین خوش، همه این‌ها به دست ما افتاد. آنقدر قوت‌‎ ‎‌قلب برای رزمندگان به وجود آمد که زمینه‌ساز شگفتی بعدی یعنی عملیات‌‎ ‎‌بیت‌المقدس و فتح خرمشهر شد. اساس این پیروزی لطف خدا بود، مدد الهی‌‎ ‎‎‌بود، نصرت الهی بود، آن همه معنویت و روحانیتی که در صحنه نبرد حاکم بود‌‎ ‎‌همه بر مبنای اخلاصی بود که رزمندگان اسلام داشتند و خداوند آنگونه‌‎ ‎‌دستگیری می‌کرد، ولی جایگاه مقام ولایت و مسئولیت سنگین فرمانده کل قوا‌‎ ‎‌اینجا بیشتر برای ما نمودار شد که چگونه جبهه‌ها را هدایت می‌کند.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: شهید صیاد شیرازی عملیات فتح المبین ارتش و سپاه بیست دقیقه عین خوش برای ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۸۰۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب

هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی« آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران بوده، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او می‎پردازد؛ این کارگردان در گفت‌وگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علی‌اکبر شیرودی می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمین بار است که دیالوگ‌های طلایی میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند می‌گیرند، زن و بچه مردم رو می‌کشند، به ناموسمون دارند، تجاوز می‌کنند، نمی تونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»

جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شده‌اند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقش آفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.

در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علی‌اکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمی‌دهد و ترجیح می‌دهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ می‌گذارد.

«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر در آورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار اسمش نصب شده است.

محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگ‌مردی است که ستاره درخشان جنگ‌های کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولی الله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکن‌ها را ممکن ساخت».

شهید شیرودی همچون آهن‌ربایی است که آدم‌ها را به خود جذب می‌کند

عسگری در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلم‌نامه‌اش که درباره یک مقطع کوتاه از زندگی شهید شیرودی است، می‌گوید: در یک بخش به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد اما در بخش شخصیت، شیرودی یک شخصیت آهن‌ربا گونه‌ای است که آدم را جذب خودش می‌کند.

وی می‌افزاید: به‌ویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری به‌خاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانواده‌اش و نظامش و هر آنچه فکر می‌کنید دارد، در یک موضوعاتی گنجانده می‌شود که یک آدمی دادخواه و عدالت‌خواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.

کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه می‌دهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی را که به آن در فیلمنامه پرداختم، به مانند خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آن‌ها می‌درخشید اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.

عسگری اضافه می‌کند: رخداد دراماتیک و حماسه گونه‌ای که در روزهای ابتدای جنگ انجام می‌دهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت می‌گرفت و این ماجرا باعث می‌شود تا شرایط ویژه‌ای پیدا کند و این‌ها باعث می‌شود تا مرا بتواند برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.

آسمان غرب، نمونه‌ای از تمام آسمان ایران است

کارگردان نامی چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم می‌گوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفت‌وگوهای میدانی با هم‌رزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلم‌نامه بوده است.

وی می‌افزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا و همچنین گفت‌وگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلم‌نامه نوشته شود و به این شهید مجذوب شوم.

کارگردان اولین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب می‌گوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونه‌ای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، قطعاً در جنوب کشور هم همین‌طور بوده است، به‌هرحال ما قهرمانانی را داریم که به عنوان خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریت‌های و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.

عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پرده‌های سینما ادامه می‌دهد: یک اشتباهی در فیلم‌های ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته می‌شود، مثلاً عنوان شیرودی یا قهرمان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی آن، در صورتی که در این فیلم این‌طور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علی‌اکبر شیرودی قهرمان آن روزها بودند، به‌خاطر همین برخی می‌آیند و می‌گویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه را که شهید شیرودی بوده است، به نمایش درآوریم.

وی اضافه می‌کند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است، شخصیتی که قهرمان ما در برهه‌ای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه اسم می‌برند و آن به‌خاطر سلحشوری و جنگندگی بوده است.

علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحل

کارگردان آسمان غرب ادامه می‌دهد: نکته اول درباره روایت این فیلم به‌خاطر سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوری‌ها در آن دوره زمانه بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است که شما به عنوان یک فیلم‌نامه‌نویس به یک زاویه‌ای نگاه می‌کنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب می‌شود و آن ویژگی در جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارند و شما می‌خواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید به زبان روز به جوان امروز رساند.

وی تاکید می‌کند: هر چیزی باید زبان سینما باشد به عنوان مثال در این فیلم در یک جایی به امام و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی شیرودی ایمان دارد و ابزار شیرودی و هر چیزی را که برجستگی شیرودی می‌بینید در بالگرد است؛ عکس امام را به آن می‌چسباند و به آن آهن بی‌خاصیت به لحاظ مفهومی جان می‌دهد و این همان زبان سینماست، که نوجوان و جوان سینما را دوست دارد.

عسگری با بیان اینکه با حضور در برخی از اکران فیلم در سینماها می‌بینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی می‌شوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، می‌گوید: برخی فیلم‌ها مثل موقعیت مهدی که خانواده فرمانده جنگ را مورد بررسی قرار می‌دهد و هدف آن مشخص است و هدف فیلم شیرودی مقاومت، ایستادگی شیرودی و هم‌رزمانش در آن روزهای نخست جنگ است و این تفاوت بین ساخت فیلم‌هاست و مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقه‌ای نمی‌توان تمام وجوهات یک شخصیت مهم را مطرح کنید، شخصیتی که زمان خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان یک ربع به فکر رفتند و با اینکه درباره همه شهدا می‌گفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگ‌مرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.

کد خبر 748225

دیگر خبرها

  • بازیابی و معرفی روایت‌های فرهنگ دریاپایه قشم ضرورت دارد
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • روایت شاهدان عینی از لحظات درگیری و شهادت حمیدرضا الداغی + فیلم
  • پاکسازی منطقه حفاظت شده تنگ صیاد در چهارمحال و بختیاری
  • رکورددار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
  • رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
  • عملیات در محل تجمع و عیش و نوش مستشاران آمریکایی‌ به روایت حسین مظفر
  • آتش‌نشانان شیرازی ۱۲۹ عملیات در بارندگی انجام دادند/۱۱۴۰ تماس با مرکز ۱۲۵ در یک روز بارانی
  • آتشنشانان شیرازی ۱۲۹ عملیات در بارندگی انجام دادند
  • انجام ۱۲۹ عملیات آتش‌نشانان شیرازی در بارندگی‌های اخیر